ضرورت وجود کنترل های داخلی در بخش عمومی

مقدمه
مدیران همواره در تلاشند که بهترین کنترلهای داخلی را در سازمان خود مستقر کنند؛ چون میدانند که در نبود سیستم کنترل داخلی اثربخش، تحقق رسالت اصلی سازمان و کمینه کردن رویدادهای غیرمنتظره بسیار مشکل خواهد بود. از طرفی وجود این کنترلهای داخلی باعث افزایش کارایی، کاهش ریسک از دست دادن داراییها و دستیابی به اطمینان معقول از اعتمادپذیری صورتهای مالی و رعایت قوانین و مقرارت خواهد شد (محمدی، 1387).
کنترل داخلی، یک رویداد نیست، بلکه مجموعهای از عملیات و فعالیتها بر پایه ستانده است. کنترل داخلی باید بهعنوان جزء لازم هر سامانهای شناسایی شود که مدیریت برای تنظیم و راهنمایی آن فعالیتها بهکار میگیرد، نه بهعنوان یک سامانه جداگانه در درون یک دستگاه اجرایی (COSO, 1992). با این مفهوم کنترل داخلی، کنترل مدیریت است که در درون یک واحد بهعنوان بخشی از زیرساخت کنترل مدیریت بهوجود میآید تا به مدیران در انجام کار یک واحد و دستیابی به هدفهای آن بر یک پایه و اساس مداوم کمک کند؛ لذا عاملی کلیدی در کمک برای دستیابی به هدف و کمینه کردن مشکلات اجرای مناسب کنترل داخلی است. کنترل داخلی جزء جداییناپذیر در اداره امور سازمان است که باعث فراهم شدن اطمینان منطقی در دستیابی سازمان به هدفهایش میشود (کرباسی یزدی، 1384). کنترلهای داخلی بخش مهمی از اداره یک سازمان است که شامل طرحها، شیوهها و روشهای اجراشدنی برای دستیابی به وظیفهها، هدفها و مقاصد و بهعبارت دیگر پشتیبانی از مدیریت بر مبنای عملکرد است و نیز بهعنوان اولین خط دفاعی در حفاظت از داراییها، پیشگیری، کشف خطاها و تقلب بهکار میرود.
به ادامه مطلب مراجعه کنید