
هزینه یابی هدف یک رویکرد ساختار یافته و منظم برای تعیین هزینه های تولید می باشد که در آن یک محصول باید با سطح مشخصی از کیفیت و کارکرد و با قیمت فروش پیش بینی شده به منظور ایجاد سطح مشخصی از سودآوری تولید شود. فروش و سود از پیش تعیین شده و قطعی فرض می شود. لذا باید هزینه ها و بهای تمام شده را به سطحی رساند که با فرض قیمت از پیش تعیین شده فروش و حداقل سود انتظاری، هزینه ها از سطح و میزان پیش بینی شده فزونی نیابد. آنچه کار مدیریت بنگاه را در این معامله دشوارتر می سازد. این است که کاهش و کنترل هزینه ها باید با حفظ و حتی گاهی ارتقاء کیفیت نیز همراه باشد. به همین لحاظ می گویند. هزینه یابی هدف بخشی از فرآیند مدیریت جامع برای بقاء سازمان در محیط رقابت فزاینده است. سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت به دنبال هزینه یابی محصول نیست بلکه به عنوان یک فن مدیریتی در پی کاهش هزینه های چرخه عمر محصول است.
تاریخچه هزینه یابی بر مبنای هدف هزینه یابی هدف اولین بار در دهه 1960 در
شركت اتومبیل سازی تویوتا برای برنامه ریزی هزینه تولید یك خودرو به مبلغ
1000 دلار و در واكنش به شرایط دشوار بازار پا به عرصه وجود گذاشته است. تعریف هزینه یابی بر مبنای هدف هزینه یابی هدف یک رویکرد ساختار یافته و
منظم برای تعیین هزینه های تولید می باشد که در آن یک محصول باید با سطح
مشخصی از کیفیت و کارکرد و با قیمت فروش پیش بینی شده به منظور ایجاد سطح
مشخصی از سودآوری تولید شود. فروش و سود از پیش تعیین شده و قطعی فرض می
شود. لذا باید هزینه ها و بهای تمام شده را به سطحی رساند که با فرض قیمت
از پیش تعیین شده فروش و حداقل سود انتظاری، هزینه ها از سطح و میزان پیش
بینی شده فزونی نیابد. آنچه کار مدیریت بنگاه را در این معامله دشوارتر می
سازد. این است که کاهش و کنترل هزینه ها باید با حفظ و حتی گاهی ارتقاء
کیفیت نیز همراه باشد. به همین لحاظ می گویند. هزینه یابی هدف بخشی از
فرآیند مدیریت جامع برای بقاء سازمان در محیط رقابت فزاینده است. سیستم
هزینه یابی بر مبنای فعالیت به دنبال هزینه یابی محصول نیست بلکه به عنوان
یک فن مدیریتی در پی کاهش هزینه های چرخه عمر محصول است. مزایای هزینه یابی بر مبنای فعالیت • هزینه یابی بر مبنای هدف از کارسازترین
روشهای مدیریت هزینه می باشد. زیرا با سایر استراتژیهای مدیریت هزینه که
امروزه در بازارهای رقابتی و مخصوصا بازار تجارت جهانی بکار گرفته می شود
مقایسه پذیر است. • محاسبه هزینه یابی بر مبنای هدف، این امکان را فراهم می آورد که شرکتها هدف کاهش هزینه را در قالب عملی بیان کنند. • هزینه یابی بر مبنای هدف یک ابزار راهبردی
قوی است که سازمانها را همزمان قاد به یافتن سه بعد کیفیت، بهای تمام شده و
زمان می کند و هزینه ها را قبل از وقوع کنترل می کند. • همچنین هزینه یابی بر مبنای هدف فرهنگی را
مقرر می کند که به مشتری ارزش دهد. کارکردهای هم ارز را هماهنگ کند و
اطلاعات را شفاف کند. • دستیابی به اهداف بلند مدت شرکت در بازارهای رقابتی • شناسایی نیازهای مشتریان • دستیابی به هزینه کاراتر و افزایش سود آوری در بلندمدت • ورود به رقابت جهانی • استفاده از فرصتهای موجود در بازار • ایجاد انگیزه و روحیه کار گروهی در سازمان نحوه پیاده سازی نظام هزینه یابی بر مبنای هدف در میان مقالات و نوشته های فراوانی که در
مراحل و نحوه پیاده سازی فرآیند هزینه یابی هدف وجود دارد، به نظر می رسد
فرآیندی که توسط کوپر ارائه شده است جامع و قابل فهم تر باشد که سه مرحله
بوده و به شرح زیر می باشد: الف) هزینه یابی محرک بازار: در این مرحله
ابتدا حاشیه سود مورد انتظار مشخص شده و سپس برای رسیدن به هزینه هدف، از
قیمت بازار رقابتی کسر می گردد. به منظور انجام هزینه یابی بر مبنای هدفف
در سطح محرکهای بازار خصوصا در مورد شرکتهایی که دارای چند محصول می باشند
گامهای زیر باید به طور صحیح برداشته شود. · تعیین اهداف بلند مدت و برنامه ریزی فروش
و سود: در این مرحله برنامه ریزی های بلند مدت برای فروش و سود بر اساس
محرک های موجود بازار، شرایط رقابتی بازار و ماهیت مشتری انجام می شود. · تعیین پرتفوی محصول: در این مرحله بر
اساس مطالعات بازار و شرایط خارجی و امکانات داخلی تعیین می شود که چه
محصولاتی و در چه حجمی تولید شود. · تعیین قیمت فروش برای هریک از محصولات:
در این مرحله محصولات انتخاب شده برای فروش بر اساس عوامل موثر در قیمت
گذاری(توان پرداخت- علایق و سلیقه مشتری، بهای تمام شده محصول، شرایط
رقابتی حاکم بر بازار) قیمت گذاری می شود. · تعیین حاشیه سود هدف برای هریک از
محصولات: حاشیه سود با در نظر گرفتن فاکتورهایی مانند سهام بازار مطلوبف
حجم فروش انتظاری، طول و مرحله، چرخه محصولات و اهداف راهبردی بلندمدت کل
شرکت تعیین می گردد. البته هر محصول یا خط تولید باید حداکثر حاشیه سود هدف
را تحصیل کند. · تعیین هزینه مجاز برای هریک از محصولات:
هزینه مجاز یا هزینه هدف عبارتست از حداکثر هزینه ای که شرکت باید در
تولید، توزیع، ارائه خدمات و واگذاری محصول متحمل شود و از مابه التفاوت
قیمت فروش و حاشیه سود به دست می آید. ب) هزینه یابی بر مبنای هدف در سطح محصول: در
این مرحله از فرآیند هزینه یابی بر مبنای هدف، بر اساس هزینه های جاری
بهای تمام شده محصول جدید پیش بینی می شود و با اهداف چالش هزینه که با
استفاده از تکنیک کایزن انجام می گیرد، تلاش برای رسیدن به هزینه هدف شکل
می گیرد.پس از اینکه هزینه هدف برای محصول جدید تعیین شد باید شکاف موجود
بین هزینه های مجاز و هزینه های جاری با استفاده از تکنیک مهندسی ارزش که
به عنوان شکاف استراتژیک چالش هزینه معروف است را از بین برد. به طور کلی
عوامل موثر بر هزینه یابی بر مبنای هدف در سطح محصول به دو دسته عامل اصلی
تقسیم می شود: • استراتژی محصول که به درجه نوآوری، سرعت تجدید طراحی و تعداد محصولات در خط تولید بستگی دارد. • ویژگیهای محصول که در سه دسته پیچیدگی
محصول، میزان سرمایه گذاری مورد نیاز آتی در تولید محصول جدید و دوران
توسعه محصول قابل دسترسی می باشد. ج) هزینه یابی بر مبنای هدف در سطح اجزاء:
جهت اعمال فشار متعادل بر تامین کنندگان مواد اولیه شرکت، هزینه یابی هدف
در سطح اجزء انجام می شود که روی کاهش هزینه های قطعاتی که تهیه می کنند
تمرکز دارد. بیان قیمتی که شرکت تمایل دارد برای هر جزئی از محصول جدید که
از بیرون تهیه می کند بپردازد مرکز، هزینه یابی هدف در سطح اجزاء را تشکیل
می دهد. بنابراین هزینه یابی بر مبنای هدف در سطح اجزاء خریدار را قادر به
تعیین قیمت فروش تدارکاتش می کند. این قیمتها باید معقول باشند و به عرضه
کنندگان اجازه دهند که اگر تلاشهای قابل توجهی روی طراحی هزینه های
محصولاتش کرده اند، بازده کافی به دست آورند. در این مرحله هزینه هدف تعیین
شده در مرحله دوم یعنی سطح محصول به سطح قطعات و اجزاء تشکیل دهنده هر یک
از اقلام عمده بهای تمام شده سرشکن می گردد و با مشخص شدن سقف رقم هریک از
عناصر سرفصل های اصلی هزینه، به عنوان مبلغ هدف ملاک عمل قرار می گیرد. هزینه یابی بر مبنای هدف در مقایسه با مدیریت سنتی هزینه • برای برنامه ریزی بهای تمام شده در هزینه
یابی بر مبنای هدف از زنجیره ارزش استفاده می شود ولی در مدیریت سنتی
هزینه برای برای برنامه ریزی بهای تمام شده یا از زنجیره ارزش استفاده نمی
شود و یا کمتر استفاده می شود. • در سیستم سنتی مدیریت هزینه، بهای تمام
شده قیمت را تعیین می کند ولی در هزینه یابی بر مبنای هدف قیمت بهای تمام
شده را تعیین می کند. • در هزینه یابی بر مبنای هدف به منظور
کاهش و کنترل هزینه ها محصولات قبل از تولید طراحی می شوند. ولی در سیستم
مدیریت هزینه سنتی طراحی تولید محصول به منظور کاهش ضایعات و عدم کارایی
انجام می شود. • در هزینه یابی هدف قیمت بازار رقابتی، در
برنامه ریزی برای بهای تمام شده مد نظر قرار می گیرد ولی در سیستم مدیریت
هزینه سنتی قیمت بازار به عنوان بخشی از برنامه ریزی بهای تمام شده مد نظر
قرار نمی گیرد. • در سیستم سنتی مدیریت هزینه تامین کنندگان
قطعات و مواد اولیه بعد از طراحی محصول درگیر می شوند ولی در هزینه یابی
بر مبنای هدف تامین کنندگان قطعات و مواد اولیه زودتر از اتمام طراحی درگیر
می شوند. • در هزینه یابی هدف علایق و سلیقه مشتریان
به عنوان راهنمایی برای کاهش هزینه هاست. ولی در سیستم مدیریت هزینه سنتی
علایق و سلیقه مشتریان در نظر گرفته نمی شود. هزینه یابی بر مبنای هدف در مقایسه با کایزن بر خلاف هزینه یابی بر مبنای هدف که از کاهش
هزینه در مرحله طراحی و توسعه حمایت می کند، کایزن(یک اصطلاح ژاپنی که
اولین بار توسط شرکت CITIZEN با استراتژی 3% کاهش بهای تمام شده نسبت به
سال گذشته به کاربرده شده است) با تاکید بر بهبود مستمر به دنبال کاهش
هزینه ها به سطحی پایین تر از سطح هزینه های قبلی در مرحله تولید محصولات
برای موجود است. تحت هزینه یابی کایزن از کارگران انتظار می رود که بطور
مداوم از طریق کاهش هزینه ها کارایی را افزایش دهند. هزینه یابی بر مبنای هدف در مقایسه با هزینه یابی استاندارد هزینه یابی هدف کاملا متفاوت از هزینه یابی
استاندارد است بدین ترتیب که هزینه یابی هدف با تشخیص نیازهای مشتری و
محاسبه قیمت فروش قابل قبول محصول شروع می شود در حالیکه هزینه یابی
استاندارد از هزینه استاندارد که بر اساس اطلاعات گذشته توسط مدیران(نه
بازار) تعیین شده است شروع می شود و برای رسیدن به آن تلاش می کند. هزینه یابی بر مبنای هدف در ایران طبق تحقیقات انجام شده در ایران، عدم امکان
تعیین قیمتهای رقابتی، نوسانات عمده اقتصاد، رایج نبودن مشتری مداری، فقدان
روحیه کاریف عدم بهره گیری از سیستمهای صحیح بهای تمام شده و عدم استفاده
از مهندسی ارزش به عنوان عمده ترین موانع و مشکلات موجود در بکارگیری هزینه
یابی هدف در ایران می باشد: لذا جهت رفع این موانع پیشنهادهایی به شرح زیر
ارائه شده است: · باز کردن تدریجی مرزها جهت ورود کالاها و محصولات خارجی به منظور فراهم نمودن شرایط رقابتی برای بازار. · به حداقل رساندن نوسانات اقتصادی از طریق اتخاذ سیاستهای مالی و پولی مناسب به منظور برنامه ریزی تولید برای آینده. · گسترده کردن ارتباط شرکتها با مشتری به منظور ارزش آفرینی برای آنها. · آموزش نیروی انسانی به منظور چند مهارتی ساختن آنها · پیاده سازی فرهنگ کارگروهی و جایگزینی آن به جای کار سنتی و فردی · استفاده از تکنیکهای نوین محاسبه بهای تمام شده به منظور محاسبه و کنترل دقیق بهای تمام شده. · بهره گیری شرکتها از نظرات تخصصی انجمن مهندسی ارزش در ایران.